کد خبر : 6898
تاریخ انتشار : دوشنبه 19 مهر 1400 - 15:41
-

کشفیات و مکاشفات! فرهنگی – هنری - ادبی این روزها؛

کتاب هایی برای پاییز ۱۴۰۰

کتاب هایی برای پاییز ۱۴۰۰
وسط این همه مشغله و دغدغه و گرفتاری شغلی و شخصی و البته معیشتی این روزها، هنوز یک گوشه خلوت برساخته ی شخصی (مصداق چهاردیواری اختیاری)، به قوت خود باقی مانده و از دست نرفته!! تا به قول دکتر مصطفی مهرآیین، تقلایی باشد برای یافتن روزنه ای کم سو به سوی فرار از روزمرگی و تن آسایی و افسردگی...؛ با این قید بدیهی، که طبعاً این ها همه ی دیده ها و خوانده های این روزها نیستند... بخش اول به «کتاب ها» و بخش دوم به «سریال ها» اختصاص دارد... و در اولین فرصت، بخش سوم هم که به «فیلم ها» اختصاص دارد، ارائه خواهد شد.؛

اختصاصی سیب پرس/ حسام شکیبا: 

وسط این همه مشغله و دغدغه و گرفتاری شغلی و شخصی و البته معیشتی این روزها، هنوز یک گوشه خلوت برساخته ی شخصی (مصداق چهاردیواری اختیاری)، به قوت خود باقی مانده و از دست نرفته!! تا به قول دکتر مصطفی مهرآیین، تقلایی باشد برای یافتن روزنه ای کم سو به سوی فرار از روزمرگی و تن آسایی و افسردگی…؛ با این قید بدیهی، که طبعاً این ها همه ی دیده ها و خوانده های این روزها نیستند… بخش اول به «کتاب ها» و بخش دوم به «سریال ها» اختصاص دارد… و در اولین فرصت، بخش سوم هم که به «فیلم ها» اختصاص دارد، ارائه خواهد شد.

… و این قید کاملاً متزلزل!، که: اگر بشود، این رشته مطلب/ گزارش ماهانه، ادامه خواهد یافت؛ اگر بشود…!!

 

بخش اول/ کتاب ها

  1. کلاه گردانی میان آس و پاس ها/ حسین سناپور/ نشر برج

در مجموع از بین داستان نویسان ایرانی، سناپور از نویسندگان محبوبم نیست و حتی اعتقاد دارم به جز در «ویران می آیی» و «سمت تاریک کلمات» (و نه حتی «نیمه غایب»)، در بقیه آثارش زیادی بزرگ نمایی و تبلیغ شده (طبعاً بنا بر سلیقه من).. رمان یا نوول جدیدش، شرح دیالوگ ها و ارتباطات و کافه گردی های چند شخصیت جوان امروزی است که سرگردانی و یأس و آشفتگی درونی و بیرونی، مهم ترین مشخصه شان است. اما لحن سناپور در این اثر، تا حدودی با سایر آثارش تفاوت دارد؛ چنان که به شوخی به دوست بزرگوار نویسنده ای گفتم انگار «کلاه گردانی…» را یا مصطفی مستور نوشته یا عباس معروفی!!…

اما متن خیلی پرتی نیست و نسبتاً خواندنی است و می شود حتی یک نفس خواندش، حتی اگر بیهودگی و دلزدگی کاراکترها مخاطب را آزار دهد؛ حالا هر قدر هم که مابه ازاهای بیرونی و واقعی در پیرامونِ امروزمان داشته باشند..

  1. آیا قیام کردن بی فایده است؟/ میشل فوکو/ افشین جهاندیده و نیکو سرخوش/ نشر نی

طبعاً سال ها پس از مرگ فوکو و بیرون کشیدن تقریباً تمام دل و روده ی! جهان فکری و نویسندگی او توسط ناشران متعدد فارسی!!، کتاب، یک اثر تازه از فوکو نیست اما نشر نی با تجمیع تعدادی از کوته نوشت ها، درسگفتارها و گفتگوهای مطبوعاتی فوکو که عموماً و مشخصاً درباره ایران و انقلاب اسلامی است و بعضاً تا به حال در جایی به فارسی منتشر نشده اند، یک کتاب جدید را عرضه کرده اند که فارغ از غر زدن های سطور فوق، اتفاقاً در کنار هم، به شدت هم خواندنی است.

تأکیدات فوکو بر عنصر «معنویت سیاسی» و «تجلی واقعی اراده جمعی» (که دو بار در سال ۵۷ به ایران می آید و چند هفته ای در تهران و قم و آبادان و …، نظاره گر شور و موج انقلاب مردم است)، هم در همان زمان انتشار متن ها و دوره حیات فوکو و هم سال ها بعد در جدال های گسترده با فوکو و هم در سال های اخیر، هم چنان محل جدل و مناقشه بوده و هست و انگار خواهد بود؛ تا مخاطب، سال ها بعد از دوران شور انقلابی و آرام شدن فضا، بتواند خود به این قضاوت بنشیند که «آیا قیام کردن و انقلاب بی فایده است؟»

بخش دوم این کتاب کم حجم هم اگرچه مستقیماً به انقلاب اسلامی ارتباط ندارد اما با مباحثی درباره روشن نگری و تعریف انقلاب و اخلاق ناخرسندی، باز هم خواندنی است.

خواننده علاقه مند به حواشی فلسفی- سیاسی- فکری پیرامون فوکو می توان به کتاب مهم «فوکو در ایران» ارجاع داد که البته از زاویه دید یک علاقه مند به افکار فوکو و مدافع او، جذاب و خواندنی است.

  1. اشتیاق به جهل/ رناتا سالکل/ نرگس حسن لی/ نشر برج

هر چه از جذابیت این کتاب بگویم، کم است؛ به خصوص در این دوران «اشتیاق به جهل» که خیلی هم مشتری دارد!!، بنابراین به نظرم، خواندن متن معرفی رسمی این کتاب بسیار خواندنی، به اندازه کافی گویای متنِ سرشار از صراحت و البته دردناکی برای مقاومان در برابر دانستن و فراریان از فرار از جهل!، خواهد بود:

«جهل، چه فعالانه باشد و چه منفعلانه، آگاهانه یا ناآگاهانه، همیشه بخشی از شرایط بشری بوده است. چیزی که در دنیای پساحقیقت و پساصنعتی ما رخ داده، این است که ما اغلب مقهور جریان مداوم اطلاعات و سوءاطلاعات می‌شویم. گاهی به نظر می‌رسد تمییز دادن حقیقت از دروغ محال است و در نتیجه ایده‌ی تخصص پس ‌زده می‌شود و تعداد کسانی که تصمیم می‌گیرند ندانند افزایش می‌یابد. مخاطرات چنین وضعیتی واضح است، اما سالکل مفروضات ما را به چالش می‌کشد و می‌گوید جهل شاید سویه‌ی مثبتی هم داشته باشد و با توجه به نقش جهل در جامعه، ممکن است بتوانیم دانش را به جایگاه اصلی خود برگردانیم. کتاب از هفت فصل تشکیل شده و سالکل در قالبی موجز و مستند به مسأله‌ی «اشتیاق به جهل» در افراد می‌پردازد. در نگاهی دقیق تر، پژوهش سالکل، تلاشی مختصر و مفید برای ارائه‌ی تصویری روشن از جهل از طریق بررسی نمونه‌ و پژوهش‌های متنوع در ساحت و بافتارهای‌ مختلف در جامعه‌ی غربی معاصر است».

کاش، سالکلی هم پیدا شود و ویژه، به «تلاشی مختصر و مفید برای ارائه‌ی تصویری روشن از جهل از طریق بررسی نمونه‌ و پژوهش‌های متنوع در ساحت و بافتارهای‌ مختلف در جامعه‌ی شرقی معاصر» بپردازد!!!

  1. حالا می بینید چه سرعتی داریم!/ دیو اگرز/ پژمان طهرانیان/ نشر برج

احتمالاً خودم هم از چنین قیاسی، پشیمان بشوم اما حال خوبی که حین و پس از خواندن این رمان داشتم، تا حدود زیادی شبیه به حسی بود که بعد از خواندن رمان بی نظیر «جزء از کل» (استیو تولتز) و حتی «ریگ روان» از همان نویسنده داشتم.

«حالا می بینید چه سرعتی داریم!» ظاهراً اولین رمان «دیو اگرز» است که گویا اولین بار در سال ۲۰۰۲ منتشر شده و قبل از آن هم بخش هایی از آن در «نیویورکر» درآمده … و داستان جذاب و بانمک اما تا حدودی غمخوارانه و حزینِ دو دوست را روایت می کند که همین تازگی ها دوست دوران کودکی خودشان را در جریان یک تصادف از دست داده اند و حالا قصد دارند بروند پول یامفتی را که تازگی یکی شان به دست آورده، هدر بدهند!! پس در این شبه سفر دور دنیا که از شیکاگو شروع می شود، چندین کشور را از سنگال تا مراکش و از استونی تا لتونی می بینند؛ اما اگر این سفر را به نیّت رهایی از افکار بد و گریز از هجوم کابوس از دست رفتن دوستشان و خاطراتش شروع کرده اند، سفر بیهوده ای است و تمام طول سفر روایت کابوس ها و خاطرات و روایت های ذهنی هر دو است؛ به خصوص «ویل» که انگار احساساتی تر و رمانتیک تر است. کتاب، سرشار است از جملات نغز و تکه های معرفت سازِ!! زندگی، مثل «جزء از کل» و «ریگ روان»؛ اما البته نه به قوت و قدرت آن ها.

در توصیف اگرز، عبارتی مشهور است که عیارش را نشان می دهد … و خواندنی است: «دیو اگرز، فرزند خلف ادبیات کلاسیک امریکاست؛ فرزندی که پدر جدّش هکلبری فین و تام سایرِ مارک تواین است و پدرش هولدن کالفیلدِ ناطور دشتِ جروم دیوید سالینجر»!!

  1. از قیطریه تا اورنج کانتی/ حمیدرضا صدر/ نشر چشمه

اگر می خواهید تجربه ای یگانه و بی همتا از «هجوم همزمان و توأمان اندیشه ی مرگِ محتومّ ناگزیر» و «حس سرشار از خواستن زندگی و تمنای زیستن» را با هم تجربه کنید، خواندن و اصلاً نوشیدن این آخرین متن دکتر حمیدرضا صدر نازنینِ فوتبال دوستِ سینمافهمِ هنرشناس، پاسخ همین خواستن و تجربه است؛ متنی به کلی دور از سانتی‌مانتالیسم و احساساتگرایی های مرسوم در این موارد که بی تعارف، بی رحم، بی دغدغه و البته بی هراس، خودِ خودِ واقعی حمیدرضا صدرِ عاشق زیستن را در مبارزه‌ با دیو سیاه سرطان توصیف و روایت می‌کند؛ سراسر نشانه گذاری هایی از تقلا برای زیستن و دوست داشتن زندگی همراه با درک محتوم بودن مرگِ ناگزیر؛ متنی سرشار از اشاراتِ بی تعارف و شجاعانه ی همان مردی که «دستانش، انگار حرف ها را در هوا ترسیم می کرد»…

هر توصیفی از چنین متنی بیهوده است، مگر بخشی از نوشته اش:

«در این دوران نکبتی، سر سوزنی از چیزهایی که در مدرسه و دانشگاه یادتان داده اند به دردت نخورده.

پشت آن نیمکت ها یادت نداده اند چگونه پس از دو شب بیخوابی در بستر غلت بزنی.

یاد نداده اند چگونه چهارتا قرص را با نصف لیوان آب بالا بیندازی و در معده ات حفظ شان کنی.

یاد نداده اند جوری بالا بیاوری که لباست را به کثافت نکشی.

یاد نداده اند

.

.

اما خب استخوان خرد کرده ای شدی. از خودت می پرسی: تو که قراره بمیری، چرا آروم نمیگیری؟ تو که برگشتی تو کارت نیست، پس آن قدر ادا در نیار».

  1.     (سقوط امپراتوری شوروی در اروپا)/ ویکتور شبشتین/ بیژن اشتری/ ثالث

از جدیدترین ترجمه‌های بیژن اشتری (که این سال ها واقعاً غوغایی است با مجموعه کتاب های «سرخ»اش که در نشر ثالث کار می کند و با ترجمه هایی بسیار روان و عالی، شاهکارهایی چون «امید علیه امید: روشنفکران روسیه در دوره وحشت استالینی»، «استالین جوان: از تولد تا انقلاب اکتبر»، «لنین: زندگی انقلابی سرخ»، «مائو: داستان ناشناخته»، «راسپوتین: ابلیس یا قدیس»، «چائوشسکو: ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ»، «پُل پوت: کابوس سرخ»، «انور خوجه: مشت سرخ آهنین»، «بایگانی ادبی پلیس مخفی» و «دست‌نوشته‌ها نمی‌سوزند: میخائیل بولگاکف در نامه‌ها و یادداشت‌های روزانه‌اش» در میان شان دیده می شود؛ در واقع یک قفسه حجیم و زیبا و چشم نواز و ارزشمند از این دست کتاب ها در هر کتابخانه ای.

کتاب مفصل و پرورق شبشتین، در بیش از ۷۰۰ صفحه، شرخ کشّاف و سرشار از جزییاتی است از فرایند رخداد یکی از مهم ترین و جریان سازترین وقایع تاریخی معاصر؛ یعنی سقوط کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی؛ با تشریح و توصیف دقیق و مستند بسیاری از فرازها و فرودهای تاریخ مرتبط؛ اما بهترین توصیف را درباره محتوای کتاب، «تایمز» منتشر کرده که منتقدش معتقد است: «در این جا گویی تاریخ، همچون یک تراژدی یونانی نوشته شده است» … و البته ذهن نمادپردازِ مشابه یابِ ما ایرانی ها!! هم حق دارد – اگر بخواهد و بتواند-  برداشت های نمادین متعددی را در باب مابه ازاهای فراوان از وضعیت مشابه دو سرزمین در ادوار مختلف تاریخی جستجو کند!!. این دو نمونه را از متن کتاب داشته باشید:

«… هر کسی که لذت مردم را در خیابان‌های برلین [شرقی]، پراگ یا بوداپست در اواخر ۱۹۸۹ شاهد بوده، هرگز آن صحنه‌های شگفت‌انگیزِ جشن و شادی را از یاد نخواهد برد. اراده مردم طی فقط چند ماه بر جباریت پیروز شد. در این ماه‌های سرگیجه‌آور، انقلاب‌هایی رخ داد که تقریباً می‌توان آن‌ها را کاملاً مسالمت‌آمیز خواند. این انقلاب‌ها چهره جهان را برای همیشه تغییر داد. روایت این کتاب در همین‌جا، در نقطۀه اوج امید، خوش‌بینی، شکرگزاری صادقانه و ضیافت‌های عظیم خیابانی تمام می‌شود. یکی از بی‌رحم‌ترین امپراتوری‌های تاریخ زانو زد. شاعران و فیلسوفانی که در زندان بودند، ناگهان تبدیل شدند به رؤسای جمهور و وزرای دولت. در آن شب سردِ نوامبر که دیوار برلین فرو ریخت، چنین به نظر می‌رسید که انگار زخم‌های بازِ قرن بی‌رحمِ بیستم عاقبت روند بهبودی خود را آغاز کرده است…».

«… ما میراثی چنان منفی را به ارث برده بودیم که به اجبار باید خودمان را از شرّ آن خلاص می‌کردیم. نخستین و مهم‌ترین کاری که باید می‌کردیم، تغییر دادن تصویری بود که در اذهان جهانیان از کشورمان وجود داشت. ما باید به کشوری عادی تبدیل می‌شدیم، در حالی که نمی‌توانستیم. ما دیگر نمی‌توانستیم نقش یک کشور یاغی را بازی کنیم. ما در همه حیطه‌ها به بن‌بست خورده و با دیوارهای آجری روبرو بودیم ما از نظر افکار عمومی جهانیان هم‌تراز اقوام وحشی به شمار می‌رفتیم. خارجی‌ها از ما می‌ترسیدند، اما همزمان هیچکدامشان احترامی برایمان قائل نبودند. ما از نظر آنها امپراتوری شرّ بودیم. ما به خاطر موضوع‌هایی مثل نقض حقوق بشر، نقض آزادی مهاجرت، سیاست‌های جنگ‌طلبانه و غیره مجبور شده بودیم به کنج خودمان بخزیم تنها کاری که بلد بودیم سرکوب مردم خودمان بود…».

  1. کتاب های کنجکاوی برانگیز و مورد انتظار (هنوز کامل خوانده نشده، اما در دست اقدام!!)
  • لذت خواندن در عصر حواس‌‌پرتی/ آلن جیکوبز/ ترجمان
  • آزادی مؤمن مسیحی/ مارتین‌لوتر کینگ/ کرگدن
  • استبداد شایستگی/ مایکل سندل / پارسه
  • گفت و گوهایی درباره خشونت/ سایمون کریچلی و …/ ترجمان
  • دیدار دوباره در کافه اروپا (از مجموعه خرد و حکمت زندگی)/ اسلاونکا دراکولیچ/ نشر گمان
  • قاضی/ ایوان کلیما/ فروغ پوریاوری/ نشر ثالث
  • شنیدن شهر؛ چرا برای طراحی، برنامه‌ریزی و روایت یک شهر به شنیدنِ قصه‌هایش نیاز داریم؟/ لیونی سندرکاک و …/ اطراف
  • خردکشی؛ روشنفکران و انقلاب اکتبر/ خسرو ناقد/ نشر نی
  • نقد الهیات سیاسی (۱)؛ تراژدی پروتستانتیسم اسلامی / محمد قوچانی/ نشر سرایی
  • نقد الهیات سیاسی (۲)؛ پارادوکس مارکسیسم اسلامی / محمد قوچانی/ نشر سرایی
  • جاده انقلابی/ ریچارد ییتس/ فرناز حائری/ نشر برج
  • سرگذشت جامعه سیال/ اومبرتو اکو/ نشر پارسه

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

حوادث