تعزیه: ژانر آرمانشهری اسلامی – ایرانی یا سرمایهای برای همبستگی اجتماعی
![تعزیه: ژانر آرمانشهری اسلامی – ایرانی یا سرمایهای برای همبستگی اجتماعی تعزیه: ژانر آرمانشهری اسلامی – ایرانی یا سرمایهای برای همبستگی اجتماعی](http://cibna.ir/wp-content/uploads/2022/04/حضور-وزیر-فرهنگ-در-شب-تعزیه-سنگلج-160x100.jpg)
سیبنا – دکتر علیرضا امیدبخش- به بهانه اجرای تعزیه برای اولین بار در کشورهای شمال اروپا، نروژ، دانمارک، سوئد و فنلاند و اهمیت ویژهای که این ژانر نمایشی-آیینی و همچنین ایرانی-اسلامی در حل مشکلات اجتماعی دارد و همچنین غفلتی که در این حوزه صورت گرفته بد نیست کمی در این مورد صحبت کنیم. کنجکاوی من
سیبنا – دکتر علیرضا امیدبخش- به بهانه اجرای تعزیه برای اولین بار در کشورهای شمال اروپا، نروژ، دانمارک، سوئد و فنلاند و اهمیت ویژهای که این ژانر نمایشی-آیینی و همچنین ایرانی-اسلامی در حل مشکلات اجتماعی دارد و همچنین غفلتی که در این حوزه صورت گرفته بد نیست کمی در این مورد صحبت کنیم.
کنجکاوی من در مورد تعزیه حدود دو دهه قبل وقتی سیر تکامل نمایش در ادبیات انگلیسی را مطالعه میکردم شروع شد و متوجه شباهتهای بسیاری بین نمایشهای مصائب مسیح (ع) (پشن پلیز) و تعزیه شدم. بعد از مطالعه بیشتر متوجه شدم که آغاز نمایش در فرهنگ و ادبیات ایران بین پانصد تا هزار سال قبل از ادبیات انگلیس بوده است. ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد اسطوره سوگ سیاوش و ۶ قرن قبل از میلاد گاثه های زرتشت را داریم که بخشهایی از آن به صورت دیالوگ است و شکلی نمایشی دارند. در همان زمان گوسان یا رامشگران را داریم که به صورت انفرادی اجرای موسیقی و شعر داشتند. تازه در همین قرن ششم قبل از میلاد است که صحبت از جشنهای داینایسس در فرهنگ یونان میشود که به اذعان منابع غربی از اصل و ریشه های نمایش در غرب هستند. اما گزارشهای جدی در مورد نمایش در ادبیات و فرهنگ انگلیس در خوشبینانهترین حالت بین قرن پنجم تا یازدهم میلادی قابل مشاهده هستند. این تفاوتها و در عین حال شباهتها بیشتر نظرم را به سمت نمایش در ایران به ویژه تعزیه که نمایشی ایرانی و اسلامی جلب کرد.
تعزیه آنقدری اهمیت داشته و دارد که بزرگان سینما و هنرهای نمایشی همچون مرحوم کیارستمی و استاد بهرام بیضائی با جدیت تمام به آن پرداختهاند. برای این که این گفتگو به سرانجامی برسد من با استناد به پژوهش استاد بهرام بیضائی که در سال ۱۳۴۴ انجام شده به موضوع مهم تعزیه میپردازم.
ایشان با استناد به کتاب البدایه و النهایه ابن کثیر شامی، از مورخان قرن هشتم هجری و احسن القصص و دافع الغصص احمد ابن ابوالفتح شریف اصفهانی بر این باور است که سنت سوگواری عمومی برای اهل بیت علیهم السلام در ۳۲۴ شمسی (۹۶۳ میلادی) در بغداد به دستور معزالدوله احمد ابن بویه بنا شد و پس از هفت قرن تعزیه در قالب یک نمایش تکامل پیدا کرد. چگونگی پیدایش و تحول این ژانر آیینی ایرانی-شیعی را می توان با رجوع به یادداشتها و سفرنامههای گردشگران اروپایی بررسی کرد.
ادوارد مونته، در کتابش با عنوان مذهب و نمایش در ایران (۱۸۸۷) به اختصار این تکامل را در چهار مرحله بررسی میکند. در ابتدا دستههای عزاداری با سینه زنی و زنجیرزنی و حمل نشانهها و علامتها با کوبیدن سنج و طبل از کوچهها و در برابر تماشاچیان گذر میکردند و با خواندن نوحه وقایع کربلا را به مردم یادآوری میکردند. در مرحله دوم، همسرائی در نوحه خوانی کمتر و نشانهها و علامتها بیشتر شدند. در این مرحله یک یا دو نفر واقعه خوان یا نقال داستان کربلا را نقل میکردند و این روایتها همراه با طبل و سنج زدن بود. در مرحله سوم، شبیه خوانها جای نقالان را میگیرند و با شبیهسازی و آراستن خود نقش شخصیتهای وقایع کربلا را به صورت انفرادی بازی میکردند و در عین حال به شرح مصائب آن میپرداختند. اما در مرحله چهارم، شبیه خوانها به گفتگو با یکدیگر میپردازند و این باعث پیدایش بازیگران تعزیه میشود. اوج تکامل تعزیه به شکلی که امروز میشناسیم در قرن دوازدهم هجری/هجدهم میلادی در دوره شاهان صفوی دیده میشود. جزئیات و توضیحات بیشتر در مورد مراسم سوگواری ایام محرم و پیدایش و تکامل ژانر آیینی تعزیه را میتوان در تاریخ ادبیات ایران نوشته ادوارد برآون، سفرنامهی (۱۳۳۶) تاورنیه و مشاهدات سفر از بنگال به ایران (۱۷۹۰) نوشته ویلیام فرانکلین یافت.
مشاهدات فرانکلین از محرم سال ۱۱۶۶ شمسی/۱۷۸۷ میلادی در شیراز که مصادف با دوره زندیه است نشان میدهد که در این زمان تعزیه نمایشی تکامل یافته است. اما کمی بعد، یعنی در دوره قاجاریه، با حمایت شاهان، و شکل گیری طبقه جدید مرفه که شامل بازرگانان و سیاستمداران بود تعزیه وجاهت ملی پیدا کرد به طوری که در میدانها، کاروانسراها، آرامستانها، تکیهها و حسینهها تعزیه اجرا میشد. در سفرنامه دروویل (۱۳۳۷)، سرهنگ گاسپار دروویل که محرم سال ۱۲۰۰ شمسی/۱۸۲۱ میلادی در تهران بوده است از تعزیهای سخن میگوید که فقط ۴۰۰۰ نفر سیاهی لشکر داشته است. کنت گوبینو که بین سالهای ۱۲۳۴ ش/۱۸۵۵م تا ۱۲۴۲ ش/۱۸۶۳م به ایران سفر داشته است، در کتاب ادیان و فلسفه در آسیای مرکزی (۱۸۶۵)، نگاشته شده به زبان فرانسوی، از عظمت مراسم برگزاری تعزیه، تکیهها و حسینیههای تهران سخن میگوید و آن را میستاید. به نقل از وی، در آن زمان، تکیههای کوچک پایتخت هر کدام تا ۳۰۰ نفر ظرفیت داشتند و نمایشخانههای بزرگ تهران مثل تکیهی ولی خان، تکیهی سپهسالار، تکیهی قورخانه، تکیهی حاج میرزا آقاسی، تکیهی سرچشمه، تکیهی عزت الدوله، تکیه نوروزخان، تکیهی رضا قلی خان، تکیهی سرتخت، تکیهی اسماعیل بزار، تکیهی چهل تن، تکیهی سید ناصرالدین، تکیهی حیاط شاهی و دیگر تکبههای مشابه در پایتخت تا حدود ۳۰۰۰ نفر ظرفیت داشتند. گوبینو همچنین از تکیههای غیرمسقف اصفهان که بین ۲۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ تماشاچی داشته است روایت میکند.
در سال ۱۲۴۸ ش/ ۱۸۶۹م تکیهی شاهی یا تکیهی دولت به دستور ناصرالدین شاه قاجار در جنوب غربی کاخ گلستان بنا شد که حدود ۲۰۰۰۰ نفر گنجایش داشت و به باور استاد بهرام بیضائی عظیمترین نمایشخانه همه اعصار تاریخ ایران بوده است. این نمایشخانه بزرگترین و مجللترین نمایشخانه برای اجرای تعزیه بود که در ایام محرم روزی دوبار در آن تعزیه اجرا میشد. اما با روی کارآمدن رضاشاه پهلوی، و رویکردهای بیاساس دینستیز، از سال ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰ شمسی هرگونه فعالیت مذهبی از جمله اجرای تعزیه ممنوع شد و افول این ژانر آیینی شیعی-ایرانی توسط پهلوی اول رقم خورد و در سال ۱۳۲۷، با دستور پهلوی دوم، مجللترین نمایشخانه ایران که از حیث عظمت با آمفی تئاتر ورونای ایتالیا مقایسه میشد ویران شد. امروزه تابلوی نقاشی تکیه دولت، اثر کمالالملک یکی از معدود آثار باقیمانده است که توصیفی از دوران عظمت و شکوه این تکیه و تعزیه در اختیار ما میگذارد.
اگرچه تعزیه در سال ۱۳۸۹ به عنوان هنر نمایشی آیینی ایران در لیست میراث معنوی یونسکو ثبت شد، اما متاسفانه هیچ وقت آن چنان که باید به این ژانر آیینی پر اهمیت و بسیار اثرگذار که در بردارنده هنر و هویت اسلامی و ایرانی است و باعث ایجاد هبستگی حول محور ارزشهای بیبدیل حسینی بین اقشار مختلف جامعه میشود بها داده نشده است. این در حالی است که تعزیه همه آنچه که نسل جدید، که نسلی پرسشگر، کنشگر و تعاملگرا و به شدت تحت تاثیر رسانههای دیداری و تعاملی است را در بردارد و با توجه به ظرفیتها و جذابیتهای کم نظیر هنری، رسانهای و صدالبته مذهبی میتواند به طور ملموس بسیاری از معضلات اعتقادی، هویتی و اجتماعی را که در جوامع شاهد آن هستیم برطرف کند به این شرط که با تمام وجود باور داشته باشیم که علیرغم گذشت ۱۴۰۰ سال حسین (ع) مشعل هدایت و کشتی نجات است. و این یک شعار نیست. یک باور و یک سبک زندگی عملگرا و جاودانه است که انسانها را به تفکر، صداقت، مهربانی، خیرخواهی، رواداری، ایثار، ظلمستیزی و عدالتطلبی فرامیخواند.
شنبه گذشته ۸ مرداد ۱۴۰۱ گروه تعزیه امام رئوف (گروه هنری غیردولتی) با کارگردانی آقای حسن بصیری و تهیه کنندگی آقای امیرمحمد داودیپور برای اولین بار در شهر اسلو، پایتخت نروژ اجرای تعزیه داشتند. دواودیپور که از استقبال بینظیر و بازخودرهای مخاطبان که زبان فارسی نمیدانند شگفتزده است میگوید: “بچهها و نسل جوان در اینجا به شدت تحت تاثیر رسانه هستند و اساسا سخنرانی و تکلم وحده که از شیوههای سنتی آموزش محسوب میشوند برای آنها اصلا جذابیت ندارد و شیوههای آموزش هم در مدارس بیشتر نمایشی یا نیمه نمایشی هستند. اجرای تعزیه و انتقال مفاهیم از طریق هنر نمایشی علیرغم اینکه اجرا به زبان فارسی بوده و مخاطبان هیچ آشنایی با زبان فارسی نداشتند بسیار اثرگذار بوده و مورد استقبال واقع شده است به طوری که بعد از اجرای تعزیه بچهها در منزل خواستار اجرای تعزیه به زبان مادری خود، یعنی زبان نروژی بودند”. در پایان لازم به ذکر است که اجراهای بعدی این گروه تعزیه به شرح زیر خواهد بود: مرکز اسلامی امام علی کپنهاگِ دانمارک، ۱۲ مرداد (۳ آگوست ۲۰۲۲)، مرکز اسلامی امام علی استکهلمِ سوئد، ۱۴ مرداد (۵ آگوست ۲۰۲۲) و مرکز اسلامی رسالت هلسینکیِ فنلاند، ۱۶ مرداد (۷ آگوست ۲۰۲۲).
دکتر علیرضا امیدبخش
برچسب ها :تعزیه
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰