یادداشت اختصاصی؛
آیندۀ اغتشاش در آینۀ جنگ روایتها
به محض تحقّق واقعیّت، روایتهایی بر آن بار میشوند و به این ترتیب، جنگ روایتها آغاز میگردد و بر اساس مضمون روایتها، جبههبندی صورت میگیرد. در این ماجرا، ما «روایت نخست» را از آنِ خود نکردیم و در انتظار نشستیم تا پس از شکلگیری روایت اوّل، «مواجهۀ واکنشی» با آن داشته باشیم. در این مواقع، کار زیادی از رویارویی واکنشی ساخته نیست و خواهناخواه، فرصتها و مزیّتهایی که در «مرحلۀ پیشاروایت» در اختیار ماست، از دست میروند یا ضعیف و رقیق میشوند. بنابراین مسأله عبارت از سرعت عمل در ساختهوپرداختهکردن «روایت اوّل». چنین روایتی، محتمل است که «غالب» نیز شود. روشن است که ذهنهای خالی و آغشتهنشده به کجروایتها را بهتر و آسانتر میشود جذب کرد و همراه و همدل نگاه داشت، تا ذهنهایی که روایتی در بسترشان نشسته است و با آن انس گرفتهاند.
بازی روایتیِ جبهۀ دشمن، محدود به این مورد نخواهد بود، بلکه ما با «مجموعه»ای از کنشهای روایتی و ضدّروایتی روبرو خواهیم بود که یکی پس از دیگری از راه میرسند و میخواهند اعصاب عمومی را بفرسایند و امید اجتماعی را بزدانید. این یک «خطّ ممّتد» است که متوقف نخواهد شد؛ چراکه دشمن زینپس، هیچ اقدامی را بدون «پیوست روایتی» به انجام نخواهد رساند و بهخوبی دریافته که میتواند با ذهن جمعی، بازی کند. در این صورت، ما باید همواره نگران از دست رفتن «شناختهای پیشین» باشیم؛ «ساختارشکنی ذهنی»، به هیچ باوری رحم نمیکند و هدفی جز «بیثباتسازیِ شناختی» ندارد. ذهن جمعی، دستخوش طوفانها و تلاطمهای متعدّد خواهد شد و بازی دشمن، به زمین برداشتها و تفسیرها و درکها تغییر یافته است. ازاینرو، نباید سرگرم «واقعیّت» و اصلاح آن شد و تصوّر کرد که ساماندهی به واقعیّت، شرط لازم و کافی است. واقعیّت، هرچه که باشد، چه بسامان و چه نابسمان، این «روایت» است که تعیینکننده است و نتیجۀ نبرد را مشخص میکند. «قدرت روایت» بر «قدرت واقعیّت»، پیشی گرفته و روایت به علّت تامّۀ تحوّلات اجتماعی تبدیل شده است. با این حال، ما همچنان این وضع تاریخیِ جدید را جدّی نگرفته و برای آن چارهسازی نکردهایم.
زمانی بود که با مواجهۀ امنیتی یا حضور مردمی، قصّههای تلخ، پایان میپذیرفت و فصل تازه آغاز میشد، اما اینک، قواعد بازی تغییر کرده است. باید به سراغ «ذهنیّتها» رفت و «شناختها» و «معرفتها» را دگرگون ساخت. ما هیچ گزینۀ دیگری در اختیار نداریم که بتواند در «بلندمدّت» و بهطور «ریشهای»، کارساز و راهگشا باشد؛ نهفقط ما بلکه این تقدیر کنونیِ همۀ جوامع است. جهان کنونی، چنین خصوصیّتی دارد و دشمن نیز بر اساس درکی که از این موقعیّت تاریخی یافته است، کنشهای خویش را صورتبندی میکند. در این ماجرا نیز تلاش دشمن، معطوف به تثبیت روایتِ نخست خویش است؛ میخواهد اثبات کند که داوری ابتداییاش درست بود و هیچیک از «توضیحهای نظام جمهوری اسلامی»، معتبر و واقعی نیستند. گفته شد که این وضع انفعالی، برخاسته از تعلل ما در ساختن «روایت اوّل» است. حال که چنین شده، باید تمام توان خویش را صرف «گردآوری شواهد عینی» کنیم و «مراجع اجتماعی» را نیز به صحنۀ تأیید و همراهی فرابخوانیم تا این کجروایت، شکسته شود. در این جنگ ترکیبی، ما نیز باید «ترکیبی» و «چندلایه» عمل کنیم و متناظر با حملۀ شناختی و تهاجم روایتی، یک «جبهۀروایتگر» بیافرینیم که «در لحظه» و «متقن» بگویند و بنویسند و به این واسطه، زمام و عنان «ذهن جمعی» را در اختیار خویش بگیرند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰