کد خبر : 5981
تاریخ انتشار : چهارشنبه 8 اردیبهشت 1400 - 12:55
-

یادداشت اختصاصی؛

تجربه های تماشای “شهر ترس”؛ نیویورک علیه مافیا..

تجربه های تماشای “شهر ترس”؛ نیویورک علیه مافیا..
ماجرایی که "شهر ترس" روایت می کند, ماجرای مشهور تور چند ساله, حرفه ای و نفسگیر اف.بی. آی و پلیس نیویورک برای گیر انداختن سران ۵ خانواده مافیایی در دهه های ۷۰ و ۸۰ است؛ این که با چه شنودگذاری گسترده و عملیات های تعقیب مراقبت حساب شده و دوربین های نظارتی متعدد و کلی کار پلیسی پیچیده, خود پلیس ها هم کم کم متوجه بزرگی کوه یخی که فقط نوکش را دیده اند می شوند و تازه می فهمند "کمیسیون" یعنی چه و ساختار بزرگ و خانواده در خانواده و پیچ در پیچ مافیا چه معنایی دارد ..؛

سیب پرس/حسن محسنی : تماشای مینی سریال مستند سه قسمتی مختصر مفید Fear City: New York vs the Mafia تجربه حیرت انگیزی بود؛ هم از حیث محتوا و هم از نظر فرم:

◼️محتوا..

۱. ماجرایی که “شهر ترس” روایت می کند, ماجرای مشهور تور چند ساله, حرفه ای و نفسگیر اف.بی. آی و پلیس نیویورک برای گیر انداختن سران ۵ خانواده مافیایی در دهه های ۷۰ و ۸۰ است؛ این که با چه شنودگذاری گسترده و عملیات های تعقیب مراقبت حساب شده و دوربین های نظارتی متعدد و کلی کار پلیسی پیچیده, خود پلیس ها هم کم کم متوجه بزرگی کوه یخی که فقط نوکش را دیده اند می شوند و تازه می فهمند “کمیسیون” یعنی چه و ساختار بزرگ و خانواده در خانواده و پیچ در پیچ مافیا چه معنایی دارد .. این وسط, تماشاچی مستند هم با شیوه روایت هنرمندانه, گام به گام با پلیس ها به ابعاد غول آسای این پرونده حیرت انگیز با ده ها متهم به قاچاق و قتل و جنایت و رشوه گیری و باج خواهی و اعمال نفوذ و فساد آشنا می شود..

۲. کمی هم نگاه مشکوک! سیاست زده ی کمابیش انتخاباتی!! به ماجرا داشته باشیم: مرد اول این پرونده, طبعا رودولف جولیانی دادستان وقت نیویورک و بالاترین مقام قضایی آن موقع منهتن است که ایده استفاده از قانون “ریکو” (قانون امکان پذیری تجمیع چند پرونده روی هم) را برای به سرانجام رساندن این پرونده مطرح می کند و همان سالها در شش و بش دموکرت ماندن یا مستقل شدن و بعدها جمهوری خواه شدن بوده و انگار سرانجام حتما به نتیجه رسیده که این سالها به عنوان یک جمهوری خواه تندرو و دوآتشه, وکیل ترامپ است!!… و می دانیم که مثل موکلش, از همان ابتدا چه عشق آتشینی به دوربین و شهرت و تبلیغات و استفاده از آن ها برای مقاصد سیاسی خود داشته.. اینجا هم جابه جا در “شهر ترس”, مشخص است که چه قدر هلاک دوربین و شهرت این پرونده بوده حتی به بهای تهدیدات مافیایی!!…

۳. پس راه چندان دوری نرفته ایم اگر از زاویه ای (حتی ناخواسته) بشود این مینی سریال را ناگزیر تبلیغی برای امثال جولیانی و جمهوری خواه ها و حتی ترامپ در این آشفته بازار تبلیغات انتخاباتی دانست (حتی جالب است که تقریبا خیلی بی ربط, در قسمتی از سریال, برای توصیف سایز و اندازه و ارتفاع برج های نیویورک, چند باری گوینده و افراد مختلف داخل فیلم های آرشیوی, مدام می گویند “مثل برج ترامپ.. اندازه برج ترامپ”!!)..

از سیاست بگذریم (اگر بشود!!) و به “فرم” برسیم:

◼️فرم:

۱. این سالها مستندها دیگر آن کلیشه های باسمه ای که دوربین ثابت را با کمی نور کلاسیک, بکاری جلوی سوژه که برایت حرف بزند و بروی نیم ساعت دیگر برگردی, نیست!! در دنیای جدید هنر و تصویر, سالهاست مستندهایی را دیده ایم مصداق بارز “داکیومنتری”؛ سرشار از تکنیک و مستندات و مدارک و تحقیقات و فرم و شیوه های روایت و ریتم و موسیقی و ادبیات و لحن و… همه چیز (و این همه چیز, یعنی صبر و تلاش و حوصله و وقت گذاشتن و جستجو و ممارست).. تماشاچی این سه قسمت در مجموعا حدود ۱۷۰ دقیقه, شاهد مستقیم تلاشی است برای گردآوردن ساعت ها و ساعت ها فیلم و تصویر و صوت و بریده روزنامه های تاریخی برای درآمدن خط روایی و ریتم ماجرا با ضرباهنگی تند و بدون توقف و نفسگیر… ناگزیر وقتی نبوده که کسی هم نیم ساعت جلوی دوربین بنشیند و سر صبر و با حوصله, “خاطره” روایت کند!!

۲. تماشای “شهر ترس” شبیه بی شمار مستندهای موفق این سالها (یکیش مثلا مستند حیرت انگیز ده قسمتی درباره مایکل جوردن افسانه ای: “آخرین رقص”؛ که بی اغراق و به اجبار, پشت سر هم و مسلسل وار, فقط در یک شب تا صبح دیده شد!!)؛ شکل جدید و مدرن و کاملا کاملی از تحقیقات پردامنه, دسترسی های آرشیوی گسترده, بررسی های محیطی وسیع و البته اشراف بر ریتم و ضرباهنگ و خط روایی درباره یک ماجرای واقعی را نشان می دهد و دیگر نمی توان تمایز چندانی بین مستندهای این روزها با پرتعلیق ترین و مهیج ترین فیلم ها و سریال های داستانی در نظر گرفت. فقط به عنوان نمونه: باید ده دقیقه پایانی اپیزود آخر “شهر ترس” را با موضوع روایت انتظار مردم و پلیس ها و رسانه ها و مافیایی ها برای صدور حکم توسط هیات منصفه تماشا کرد تا معنای جدیدی از تعلیق و استرس و هیجان را درک کرد؛ تعلیقی که به لطف ریتم و موسیقی و تدوین و تصاویر مستند و واقعی (تیک تاک و سوسپانس), شاید با هیجان انگیزترین فیلم های هالیوودی هم قابل قیاس نباشد..

۳. نکته دیگر در باب فرم مستند, شباهت های غیر قابل انکارش با رویکرد جدید بسیاری از فیلم های داستانی و مستندها, یعنی “ماکیومنتری” (یا مستندنمایی) است؛ که اینجا در “شهر ترس”, در خیلی جاها دیگر تمییز و تشخیص این دو از هم (به واسطه ساخت و پرداخت حرفه ای تصاویر تولیدی) چندان ممکن نیست و تفاوت چندانی بین تصاویر آرشیوی و تصاویر تولیدی وجود ندارد… و یادمان نرود که مثل همه ی این سالها, نتفلیکس, تهیه کننده و حامی این مینی سریال و موارد مشابه است…

۴. از کارگردان این مینی سریال _ سام هابکینسون_ هم باید گفت که ید طولایی در تولید مستندهای “قضایی و دادگاهی و پلیسی” و البته سیاسی دارد و شخصا چند تا از بهترین کارهایش را دیده ام…
(از همه شان مهم تر: the watican: saints/ the paranormal witness/ Towering Ambitions: Dan Cruickshank at Ground Zero/ Omnibus/ و البته دو “شهرنگاری” جذابش: ونیز و برلین)

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

آخرین اخبار

حوادث